دوستی کی آخر آمد؟ دوستداران را چه شد؟
 
مهر و حافظ
حافظ مانند بیشتر شاعران بزرگ جهان ، آرمان گرایی حساس ، صمیمی و وفادار بوده است ،و به ارزشهای درونی خود پایبندی فراوان داشته است. همدل ، حساس و گریزان از تعارض بوده است. و درک شمی او از جهان ، سراسر مهربانی و دوستی است.("ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ...") در این نوشته ، در بخش های مختلف به بررسی دوستی در شعر او می پردازیم.
 
مهر و همسانی
 
" باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست..."
حافظ نیز مانند اکثر عارفان جهان هستی ، به وحدت وجود اعتقاد داشته است. اگر چه وحدت وجود در او صورتی ذاتی و عاشقانه به خود می گیرد به جای آن که به عنوان یک دیدگاه فلسفی ارائه شود.
 
وحدت وجود در یکی از ساده ترین بیان ها ، یکسانی و همسانی ذات پدیده های هستی با یکدیگر است. معتقد به وحدت وجود همه ی عالم را جلوهگاه روی او می داند. ("هر دو عالم یک فروغ روی اوست") و تمامی افراد ، اشیا و پدیده های عالم را دارای سرچشمه گاه مشترک با همدیگر و با ذات خدا می داند. و از این رو ، تفاوت میان آنچه در عالم هست (" ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا ") خواست اوست ("حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد/این همه نقش در آیینه اوهام افتاد") و باعث اختلاف و جدایی نخواهد شد. (" تو خود حجاب خودی حافظ...")
 
 
مهر و موسیقی
 
آنچه از این اعتقاد و پندار ، حافظ را حاصل می شود ، سراسر مهر و دوستی است. و این دوستی و دوستداری فراوان ، تا به جایی می رسد که حافظ را بی یار و دوست و غریب عالم می کند. (" نماز شام غریبان چو گریه آغازم/به مویه‌های غریبانه قصه پردازم")
 
اگر چه همه را یار و دوستدار است ، اما کسی را دانای راز خود نمی بیند (" من و همصحبتی اهل ریا دورم باد/از گرانان جهان رطل گران ما را بس") و گاه خردمندانه دوستداری خود را بی خردی می بیند. (" خرد ز پیری من کی حساب برگیرد/که باز با صنمی طفل عشق می‌بازم") و گاه خرد را در درک آن ناتوان می یابد. ("
ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی/ترسم این نکته به تحقیق ندانی دانست") ( "عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است/عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما")("بیا که توبه ز لعل نگار و خنده جام/حکایتیست که عقلش نمی‌کند تصدیق")(" مشورت با عقل کردم گفت حافظ می بنوش ")
 
و از این بی همزبانی در عین وصل (" گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست/گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت") و شناخته نشدن توسط آنانکه مورد مهر اویند ("ره نبردیم به مقصود خود اندر شیراز ") ("صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم") راز او ناگفته می ماند ( راز حافظ بعد از این ناگفته ماند/ای دریغا رازداران یاد باد) و سخندان همه عالم می شود. (" سخندانیّ و خوشخوانی نمی‌ورزند در شیراز ")
و شاید از این راه است که به شعر و ترانه روی می آورد ("راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد/شعری بخوان که با او رطل گران توان زد") و آنچه را که می خواهد ، در آنچه می گوید می شنود! ("حدیث عشق که از حرف و صوت مستغنیست / به ناله دف و نی در خروش و ولوله بود") و عاقلان و طرب انگیزان جهان همزمان جمله شنیدار او می گردند. (" ز چنگ زهره شنیدم که صبحدم می‌گفت/غلام حافظ خوش لهجه خوش آوازم") ("حافظا این چه جنون است ، با تو یکسان بودن) / یوهان ولفگانگ گوته
 
مهر و مهر و مهر و مهر
"همدلی از همزبانی بهتر است"/مولانا
واژه مهربان که شاید خود ، ریشه در مهر و میتراییسم داشته داشته باشد ، بیش از همه در حافظ هویدا می شود و او را خورشید خاور و باختر می کند. و آنچه در دیوان او رنگی به خود نمی گیرد ، دشمنی و دشمنایگی است.
("زین آتش نهفته که در سینه من است/خورشید شعله‌ایست که در آسمان گرفت")
 
و او که خود راز جهانگیری خود را می داند(" از آن زمان که بر این آستان نهادم روی/فراز مسند خورشید تکیه گاه من است)(" جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست/ماه و خورشید همین آینه می‌گردانند") همه را به مهر و دوستداری دعوت می کند. ("طفیل هستی عشقند آدمی و پری/ارادتی بنما تا سعادتی ببری")
و دعوتنامه ی او این است: (" مصلحت دید من آن است که یاران همه کار/بگذارند و خم طره یاری گیرند")
(" کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر بورز/تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان)
 
 
 
"تا جهان باقی و آئین محبت باقی است
شعر حافظ همه جا ورد زبان خواهد بود"/شهریار
 
باشد که مانند او با هم مهربان باشیم. ♡
(طالب لعل و گهر نیست وگرنه خورشید/همچنان در عمل معدن و کان است که بود")
 
 
 
علی خاکباز
 
 
آنچه برای نوشتن این نوشتار ، از آن استفاده کرده ام:
 
دیوان حافظ / حافظ
ذهن و زبان حافظ / بهاالدین خرمشاهی
حافظ / بهاالدین خرمشاهی
تماشاگه راز / مرتضی مطهری
دیوان شرقی و غربی/ گوته
کانال شخصیت شناسی / داریوش سنقری
حافظ به گفته حافظ/ محمد استعلامی
شرح غزلهای حافظ / حسینعلی هروی
حافظ و موسیقی / حسینعلی ملاح
"دوستی دشمنایگی بود.." علی اکبر یاغی تبار